یکشنبه، تیر ۱۴، ۱۳۸۳

Private man , Private die

آمده بودم كه كلي حرف بزنم ، چيزهايي تعربف كنم ولي..

بغضي گلويم را ميفشارد. مارلون عزيز ، پدرخوانده سينما درگذشت.
گويي باورم نميشود؛ همه سايتهاي خبرگذاري ها را ميگردم به اين اميد كه شايعه اي بيش نباشد. دوباره همان صحنه در برابر چشمانم مجسم ميگردد.
"كريسمس مبارك؛ يه مقدار ميوه ميخوام. خوباشو بذار" وبعد بنگ بنگ.
دقيقا اينك همان احساس را دارم . ولي با باوري عميق تر . او نيست ؛ ولي يادش هميشه در قلب من هست



اينجا را از ابتدا به تاسي از شخصيت او "پدرخونده" نام نهادم.هرچند آن فقط نقشي بيش نبود ولي اين كار مارلون بود كه تمام زيبايي اين شخصيت را جلوه ميداد. خشونت، تدبير، سياست، خانواده و مهرباني

وكيلش David J Seeley گفته كه مراسم كفن و دفنش را خصوصي برگذار خواهند كرد.
براندو ميگفت : "I've had so much misery in my life, being famous and wealthy" . كسي كه در زندگي فقط فقر ديد و بدبختي. حالا به دور از تمامي دوستدارانش به خاك سپرده ميشود.

هیچ نظری موجود نیست: