چهارشنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۷

چرا اولين فيدي را كه درگودر ميخوانم براي اين مرد است و چرا من ، اين چرچيل را اينقدر دوست دارم ؟

- دو بليت برای نخستين شب اجرای تازه‌ترين نمايش‌ام ضميمه كرده‌ام؛ يك دوست همراه‌تان بياوريد... اگر داشته باشید. (پيام جرج برنارد شاو به وينستن چرچيل)
- ممكن است برای نخستين شب نتوانم بيايم، شب دوم خواهم آمد... اگر وجود داشته باشد. (پيام وينستن چرچيل به جرج برنارد شاو)

براي اين بود ....

سه‌شنبه، مهر ۳۰، ۱۳۸۷


روزگاري خواهد رسيد
كه من با تو تمام دلتنگي هاي اين شهر خاكستري را گم خواهم كرد
و در پاريس، كنار ميدان كنكورد در كافه ايي به بزرگي تمام نجواهاي
شبانه ي تنهاييمان زندگي را مزمزه خواهم كرد ؛ و من هنوز
با حريق يادها در گذرم

پنجشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۸۷




بعد ازسالها برگشتم به شركت و كاري كه دوستش دارم .
از مهرماه سال 87 به عنوان كارشناس ارشد فروش پهناي باند وايرلس شركت پارس آنلاين مشغول به كار شدم .
من هميشه دوست داشتم كه كارم از يك طرف جنبه تجاري و ماركتينگ داشته باشه و از طرف ديگه درگير مسائل آي تي باشه و حالا در يك زمان هر دوي موارد رو با هم دارم .
شما تجربه ي كاري متفاوتي رو تو پارس آنلاين خواهيد داشت .
مصاحبه هاي استخدامي عالي ، نظم دوست داشتني ، نبود بروكراسي ، نظام مديريتي عالي ، جاي رشد فوق العاده درون سازماني ، تجهيزات پيشرفته و در نهايت همكاران تحصيل كرده و جو كاري صميمي .
ايشالاه كه دوام ميارم .

پنجشنبه، مهر ۱۱، ۱۳۸۷

دوباره برگشتم . با همون قالب قديمي ولي اينبار 3 ستونه .
بقول طلا اينجوري بيشتر به دل ميشينه .