شنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۲


بد جور آفتاب سوز شدم ، نميدونم به مردم چي بگم. الان همه ميگن اين پسره سوم بابا بزرگش نيامده رفته اسكي ، عشق و حال . ولي شما باور كنيد ؛ خيلي احتياج داشتم.

هیچ نظری موجود نیست: