جمعه، دی ۲۵، ۱۳۸۳

هِي مرد گنده گرِيه نکن !

در هفته گذشته، در ِيک عصر سرد زمستانِي به لطف دوستِي نازنِين به تماشاِي طنازِي نور و موسقِي در برابر تاتر نشستِيم. ِيک نماِيش سه ساعته به نوِيسندگِي و کارگردانِي
جلال تهرانِي. نماِيشِي که در آن نور و موسقِي و تسلط بر بازِي خودنماِيِي مِيکرد.با متنِي
سورئال که هر چند در جاهاِيِي کش دار و خسته کننده نشان مِيداد ولِي نشان از تخِيل
فوق العاده تهرانِي دارد.

دکورِي عظِيم با مِيله هاِي عمودِي فراوان که صفحه هاِي بِيضِي شکل فراوانِي را بصورت پله پله بروِي خود نگه داشته بودند. محل ورود بازِيگران هم به صحنه شکل نو اِيِي داشت. آنها از سقف و توسط ِيک نردبان برروِي ِيکِي از صفحه هاِي بِيضِي شکل پاِيِين مِي آمدند.

نماِيش با پاِيِين آمدن بابک مِيرزاخانِي به عنوان آهنگ ساز و نوازنده گِيتار از پلکان سمت چپ شروع مِيشود. نورِي که ابتدا فقط پلکان را روشن کرده بود حالا از پشت سر نوازنده و برنگ نارنجِي نِيمِي از صحنه را روشن مِيکند. نماِيش ِيک راوِي دارد. کسِي که خط اولِيه داستان را به تو مِيدهد. او با ِيک فلاش بک داستان را به عقب مِيکشد. تو را در نمورِي و تارِيکِي برج سِياه رنگ "شِيزو" غرق مِيکند و گذشته قبل از خوِيش را رواِيت مِيکند.
راوِيِي اِي که هِيچ وقت دِيده نمِيشود. موزِيک تشکِيل شده از بابک، گِيتار- ستاره پسِيانِي، آکاردِيون و احسان جهان دِيده ساز دهنِي. به صراحت مِيتوان گفت که احسان در القا حس نماِيش به تماشاگر نِيمِي از بار را به دوش مِيکشِيد. تسلط کامل او بر سازش و تنظِيم استادانه بابک هِيچ وقت از خاطر نخواهد رفت .

به عنوان اولِين صداِي بازِيگر ، صداِي پانته آ بهرام را در نقش " نِيـنـو " با ظاهرِي کاملا متفاوت مِي بِينِيد. با سرِي به ظاهر تراشِيده و کلاه گِيسِي به رنگ آبِي فسفرِي.

او شـِيـزو را صدا مِيزند. شـِيـزو ، شـِيـزو ، شـِيـزو ....
مردِي داِيم الخمر و استاد شِيمِي که بقول خود تنها اسلحه اش بطرِي عرق اوست. مردِي با بازِي محمدصادق ملکِي. او با بازِي فوق العاده اش ، بِيخِيالِي ِيک داِيم الخمر،
نکته سنجِي ِيک استاد و شوخ طبعِي نهفته در بِيخِيالِي اش را در حد کمال به نماِيش گذاشت.

از موارد جالب دِيگر نام گذارِي پرسوناژها بود. شـِيـزو ، نـِيـنـو ، زِيـگـرا ، سالـِينـو. اسامِي که هر چند به بعضِي از ملِيتها مربوط مِيشوند ولِي در کل اسامِي متعارفِي نِيستند.
بازِي ستاره پسِيانِي هم در نقش سالـِينـو عالِي بود. او به خوبِي با بِيان عالِي و حرکات پاهاِيش که گاه و بِيگاه آنها را تاب مِيداد توانست تا کودکِي سالـِينـو را به نماِيش بگذارد.

مجال بحث در مورد نماِيش نامه نِيست . فقط بگوِيم که اِين مجموعه با اِينچنِين
نماِيش نامه سورئال- رادِيکالِي که در مورد انتقاد از حکومت دارد؛ بسيار شانس خواهد داشت که تا انتهاِي اجراِي دوازدهم پا برجا بماند.

هیچ نظری موجود نیست: