دوشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۲

سفر نامه تبريز 1

من با اينكه به زبان آذري كاملا مسلط هستم و يه جوري زبان مادريم به حساب مياد ولي تا به حال به تبريز نرفته بودم. تو اين تعطيلات با اينكه پيشنهادات زيادي براي سفر به شمال داشتم يا حتي تو تهران ميتونستم خوش تر باشم ، ولي پيشنهاد سفر به تبريز و بهونه اين سفر يعني "عروسي" رو با كمال ميل پذيرفتم. تجربه جالبي بود . سفر با قطار 13 ساعت طول كشيد. در وهله اول هيچ جايي رو نمي شناختم. ميزبان به استقبال ما اومد و مارو به منزل پدريش برد ؛ و اونجا يك صبحانه مفصل انتظار مارو ميكشيد. بعد از صبحانه من تقريبا بيهوش شدم و اين شيرين ترين قسمت سفر چند روزه من بود. يه خواب راحت نيم روزي اونم به مدت چند ساعت كافي بود تا بهم كمك كنه اون همه استرس و فكر مشغولي تهران رو در بدو ورودم فراموش كنم. بعد هم يه ناهار مفصل. بعد از ظهر با حسين( ميزبان) به شهر رفتم .من اسم تبريز رو گذاشتم شهر تعارف و تشريفات . اين دو مورد اولين چيزهايي هستن كه به چشم يك غريبه يا تازه وارد ميايد. تبريز شهري است شرقي - غربي ؛ يعني امتداد شمال به جنوب آن بسيار كمتر از غرب به شرق آن است. شهري با ترافيك روان كه آن هم به كمك زير گذرهاي متعدد ، چراغهاي هوشمند و يك كم ترس رانندگان از پليس ميسر شده. اول از همه سعي كردم خيابانها را ياد بگيرم . پس سعي كردم مسيرهايي را كه بيشتر مورد استفاده قرار ميگيرد را به ذهن بسپارم. ميدان ساعت (ساعات گاباخي ) ، چهار راه آبرسان ، خيابان امام خميني ، خيابان منصور ، ميدان و خيابان دانشسرا ، خيابان ارتش و خيابان ولي عصر كه از خيابانهاي جالب !! تبريز ميباشد. در مورد محله هاي تبريز هم بعدا يك توضيح مختصر ميدم. پس تا بعد...

هیچ نظری موجود نیست: