سه‌شنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۴

دوست داشتن محافظ خوبي است . حداقل ميداني بسته بسته استامينوفون هم برايش کار ساز نيست .


بارون ديروز خيلي چسبيد. مخصوصا به دخترکان صورتي پوش شهر. آدم رو ياد کليپـهاي تَـتو ميانداخت .


خوب که نگاه ميکنم ميبينم تو زندگي به هيچ آدمي برنخوردم که بيش از خودم باعث ناراحتي و زحمت خودم شده باشه .


هي تو؛ به من نگو که با من موافقي، چون وقتي تموم آدمها با من موافقند پس يه جاي کار ايراد داره .


وقتي که جيبهايم خاليند انگار از همه چيز خالييم . نميدانم چرا سر برج ما زود آخر برج ميشود .


50 سال کون گشاديش را با مقداري کس و شعر مخلوط کرد و همه را يکجا قرقره کرد. ميدانم که نميتواند قورتش بدهد .

هیچ نظری موجود نیست: