تو مرا با لورکا آشنا کردی ، با درد دوراس ، با سلینجر و مارکز ، غزل حافظ و شعر شمس لنگرودی . عباس معروفی را با تو شناختم .عکاسی را در قاب دوربین تو دیدم و نقاشی را در کلام گیرای آغداشلو . ری را را باتو شنیدم ، پیمان و هرمس را نیز .
و من تو را با روزگار دنیا آشنا کردم . با دوربین ات ، با اپل ، با ماشین ات ، حتی گوشی ات . با موسیقی نیوایج و سینما . فیس بوک ، فرند فید ، توییتر و گوگل ریدر ؛ همچنین ایران کانادا
ولی آنها مرا به تو نزدیک کرد و اینها تو را از من دور
چهارشنبه، آبان ۰۶، ۱۳۸۸
پنجشنبه، مهر ۳۰، ۱۳۸۸
Per change , Per point
یکسال گذشت . یکسال از زمانی که به شرکت جدید آمده ام . کار در بزرگترین شرکت اینترنتی و ارتباطی خاورمیانه . آن هم در بالاترین رده های فروش شرکت . چیزهای جدیدی یاد گرفتم . کلاس های زیادی رفتم . ارتباط با بهترین مهندسان کشور . کلاسهای مدیریت فروش و همه و همه باعث شد تا جهشی به مراتب بالاتر از حد انتظار خود داشته باشم .
نمیدانید چه حس خوبی میدهد که بعد از یکسال تو به دیگر کارمندان آموزش بدهی . آموزش فروش ، راهکارهای ارتباط ماهواره ایی ، خدمات دیتا سنتر ، شبکه های خصوصی مجازی ، اینترنت های بین المللی ، انتقال دیتا و اینترنت بر روی بسترهای مختلف و ایجاد شبکه های تلفن خصوصی ؛ تو را عاشق کارت میکند . همکارانی که هر روز با آنها میخندی و گریه میکنی . دوستانی که خیلی بیشتر
از یاران قدیمی هوادار ات هستند .
برای من هر تغییر نکته مثبتی در بر داشته است و این تغییر شرکت پر از نکات مثبت ؛ ولی از اکنون به زمانی می اندیشم که زمان انقضاء این شرکت نیز به پایان برسد .
پرونده سال هشتاد و هشت ام را در پارس آنلاین پربار تر خواهم کرد .
نمیدانید چه حس خوبی میدهد که بعد از یکسال تو به دیگر کارمندان آموزش بدهی . آموزش فروش ، راهکارهای ارتباط ماهواره ایی ، خدمات دیتا سنتر ، شبکه های خصوصی مجازی ، اینترنت های بین المللی ، انتقال دیتا و اینترنت بر روی بسترهای مختلف و ایجاد شبکه های تلفن خصوصی ؛ تو را عاشق کارت میکند . همکارانی که هر روز با آنها میخندی و گریه میکنی . دوستانی که خیلی بیشتر
از یاران قدیمی هوادار ات هستند .
برای من هر تغییر نکته مثبتی در بر داشته است و این تغییر شرکت پر از نکات مثبت ؛ ولی از اکنون به زمانی می اندیشم که زمان انقضاء این شرکت نیز به پایان برسد .
پرونده سال هشتاد و هشت ام را در پارس آنلاین پربار تر خواهم کرد .
دوشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۸
به کسی بر نخوره
به کسی بر نخوره ، برنخوره
اگه تنهایی خوبی دارم
اگه از خلوت خود سرمستم ...
اگه چون پروانه بی آزارم
اگه تنهایی خوبی دارم
اگه از خلوت خود سرمستم ...
اگه چون پروانه بی آزارم
پ ن : با تمام جانت گوش کن .
پنجشنبه، مهر ۲۳، ۱۳۸۸
من قدقن ، تو غدغن
از امروز عاشقانه ایی اینجا نخواهید خواند . تا ابد عاشق اش خواهم ماند ؛
ولی اینجا دیگر نه . نه خطی ، نه خبری
ولی اینجا دیگر نه . نه خطی ، نه خبری
یکشنبه، مهر ۱۹، ۱۳۸۸
طلوع من
زمان مشکل من و تو بود .
وقتی که لازمش داشتیم نبود و موقعی که نمی خواستیمش هی کش می آمد .
ما شش سال فقط تا غروب زندگی کردیم .
وقتی که لازمش داشتیم نبود و موقعی که نمی خواستیمش هی کش می آمد .
ما شش سال فقط تا غروب زندگی کردیم .
پنجشنبه، مهر ۱۶، ۱۳۸۸
عشق در رفت و آمد است
بلوز کنز ، کیف آدیداس ، کوله مندوزا ، دوربین کانن ، جانی ، گوشی نوکیا ، ساعت کاندینو ، دست بند آفریقایی ، بلوز بولگاری ، فاستونی طوسی ، گوگو، فندک زیپو ، پلیور ارسلانی ، کفش نادر، دکمه سواچ ، ادکلن ژیوانشی ، بوی تلخ لالیک ، عینک پلیس ، نازخاتون ، باقلوا ، پستو ، فشم ، کباب لاری ، آیـــنـده ی گــــذشــــته
با اینا زمستون رو سر میکنم ، با اینا خستگیمو در میکنم
با اینا زمستون رو سر میکنم ، با اینا خستگیمو در میکنم
یکشنبه، مهر ۱۲، ۱۳۸۸
دلريـخـتگان
باید نوشت وقتی دل نه تاب رفتن دارد و نه ماندن . باید خالی کرد دل را وقتی که نه حق کامنت داری ، نه پی ام ، نه مسیج و نه ایمیل . روزهایم روزهای آفتاب و نسیم خنک و ترانه است و شبهایم شبهای کش دار قهوه و فیلم و کتاب .
طرد شدن یک پای ماجرا است و بایکوت شدن یک طرف دیگر . من این روزها به زوربایکوت شده ام . از ارتباط با تمام گذشته ام .
من به خط و خبري از تو قناعت کردم
قاصدک کاش نگويي که خبر يادت نيست
حرفهایم را شهیار قنبری این روزها خوب می زند . نمی خواهم اینجا را نوحه خانه جوانکان هیجده ساله کنم . شاید در هر پست ترانه از او گذاشتم و برایت یادداشتی در حاشیه اش نوشتم . آهنگ ها را به آی پادت منتقل کن و درست زمانی که دستانت روی فرمان میلرزد زمزمه اشان کن . در این هوای پاییزی بدجور می چسبد. میدانی که هیچ وقت موسیقی بد گوش نکردم . پس با تمام جانت گوش کن .
اشتراک در:
پستها (Atom)