سه‌شنبه، بهمن ۲۷، ۱۳۸۳

حرکت که چه عرض کنم، فقط تکان ميخوريم. مثل مهماني هاي شلوغي که جاي رقصيدن نيست. فقط ميشود خود را جنباند و بالا و پايين پريد. بقول ابي "جاي رقص که نيست ، جاي دست که هست". حالا ما هم اين روزها حرکت نميکنيم. فقط تکان ميخوريم و منتظريم شب شود تا مستي مان بپرد و دوباره صبح در مهماني روزمرگي "هاي" شويم .
اما اين روزها مهماني کمي عياني تر است. " يازدهمين نمايشگاه بين المللي چاپ و بسته بندي" شروع شده و من براي 5-4 روز بد مستي ميکنم. سرم حسابي شلوغ است و درگير. خوشحال ميشوم در سالن 48 (آلمان) در کلبه چاپ سجادي ميزبان دوستان باشم.

هیچ نظری موجود نیست: